تعهد+ اشتیاق= بهره‌وری

به گمان من اگر در حرفه‌ای متعهدانه ورود کنیم و نسبت به آن مشتاق باشیم، به گنجینه بهره می‌رسیم.

بیایید به یک معلم متعهد بیاندیشیم:

معلم متعهد کسی‌ست که به گفته‌های خود زودتر از همه جامعه عمل می‌پوشاند و رطب خورده منع رطب نمی‌کند.

معلم متعهد کسی‌ست که زمان را غنیمتی گران‌سنگ تلقی می‌کند و برای لحظه‌های حضور در کلاس برنامه‌ای مبتکرانه دارد. . یکی از شاگردان شهید رجایی می‌گوید: «بر اساس رسم نادرست؛ یک سال دو، سه روز مانده به پایان اسفند، بچه ها کلاس را تعطیل کرده بودند. آقای رجایی را دیدم که سر ساعت وارد کلاس شد و بعد از مدتی با دستی گچی از کلاس بیرون آمد. فورا وارد کلاس شدم. با شگفتی دیدم مطالب درس جدید را بر تخته نوشته و پیامی به این مضمون به دانش آموزان داده است: من برای انجام وظیفه به کلاس آمدم و درس را نوشتم. سال نو را به همه تبریک می‌گویم.»

در پستی به دقیقه‌ها و تاثیر آن اشاره کردم. حضور پیش از موعد بر سر کلاس نشان از اهمیتی است که یک معلم برای متربی قائل است.

معلم متعهد حق انتخاب را در تربیت ضروری می‌داند و از ایده‌های دانش‌آموزان برای روند کلاس‌داری استفاده می‌کند. چرا که گاه کیفیت یادگیری در گرو دخیل بودن در انتخاب شیوه آموختن است.

معلم متعهد در خزانه ذهن را قفل نمی‌اندازد و به علوم جدید و به‌روز رشته خود اجازه ورود می‌دهد.

معلم متعهد در آموختن بخل نمی‌ورزد و سخاوت‌مندانه زکات علم را می‌پردازد.

معلم متعهد نسبت به جامعه و پیشرفت آن حساسیت به خرج می‌دهد و برای القا مفهوم “موثر بودن فرد به فرد” تلاش می‌کند.

حال به‌نظر شما معلم مشتاق کیست؟

ذوق جان‌مایه هر هنری است و چه هنری والاتر از معلمی. اگر ذوق سر کار نیاید، اجبار استخدام می‌شود. معلمی که به نتیجه کار خود، تربیت افراد، ایمان داشته باشد، با هر تلنگری دل‌سرد و غم‌زده نمی‌شود. از کار نمی‌نالد و دست از تلاش بر نمی‌دارد. انتقاد همکاران و گلایه مدیر او را نمی‌لرزاند. اهداف را در ذهنش سنجاق می‌کند و در عین ناملایمتی‌ها به آن‌ پایبند است. می‌داند برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب، باید قدم‌هایی به کوچکی کودک برداشت و ذهن را به بزرگی عزم آماده به خدمت کرد. باید از حوصله یاری طلبید و پیش از اشتیاق برای تاثیرگذاری با بیل و کلنگ به جان خود افتاد و خویشتن را آباد کرد. معلم مشتاق در عوض گلایه برای کسری حقوق، از خود می‌پرسد: “آیا به اندازه دریافتی، ثمر دارم؟”

مگر می‌شود هم و غم ما در زندگی مسئله‌ای باشد و نسبت به آن حساس نباشیم؟ هیچ بذری بدون توجه رشد نمی‌کند. هیچ نومعلمی هم بدون تلاش و ابتکار به آن‌چه که شایسته است، نمی‌رسد. اگر دغدغه ایجاد تحول در جهان است، باید جهان درون‌‌ را تطهیر کرد. تاثیر ما در عالم حاصل جهاد در بروز صفات نیک درونی است. به عقیده من بهره‌وری معلم یعنی توانایی برای رشد کردن و رشد دادن. مسلما با تلاش است که این بنای نیمه‌کاره را می‌سازیم و به منطقی برای ساختن شهرها می‌رسیم.

این‌گونه “تعهد+ اشتیاق= بهره‌وری”.

آیا شما مانند من می‌اندیشید؟

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط