دفترچه یادداشت

لکنت

دریا گریید

در اشک خویش غرق شد

پیکر را

به پریان و ماهیان

بخشید

و شوری را

به غدای مردم

ادامه مطلب »

پرتقال سیاه

شگفت‌انگیزترین پاداش یک نویسنده رجوع به نوشته‌های گذشته است: اگر بی‌نقص باشد پای می‌کوبد، اگر ناقص باشد فرصت نواندیشی می‌آفریند.

ادامه مطلب »

اهل دل

بهار را در من ریختند

شکوفه‌ها به پیچ موهایم آویختند 

کوچه‌ سلامی گفت

و ستاره‌ها چشمکی پررنگ‌تر زدند

باران فرود آمد:

سبز شدم

 همه بهارم نامیدند

پرندگان اما 

چندان خوش‌ذوق نبودند

پنجره باز شد:

گریختند

ادامه مطلب »

خاطره‌زده

کاشی به کاشی می‌شود

پاهای ناتوانم

خسته‌ام از

خاطره پس از خاطره

اشک پشت اشک

باید ذهنم را عقیم کنم

تا خاطره‌ای نزاید

ادامه مطلب »

قصارنویسی

خوب‌ها زخم بر‌می‌دارند، می‌بخشند، زخم برمی‌دارند، می‌بخشند، می‌میرند، می‌بخشند؛ خوب باشیم.

ادامه مطلب »

عزم‌ بقا

هیچ‌کس برایش مهم نیست که تو به نوشتن ادامه می‌دهی یا نه، بنابراین بهتر است خودت اهمیت بدهی، چون در غیر این صورت محکوم‌ به

ادامه مطلب »

۱ فروردین ۱۴۰۳

 □ سال جدید شروع شد. شاعر فروردین جناب حافظ است. در فروردین تا می‌توانم اشعار حافظ را می‌خوانم و کلمه برمی‌دارم.    □ دل به

ادامه مطلب »

حوصله‌پشیمانی

□ سال جدید را با شعار اسهال قلمی و مطالعه مرگ‌بار شروع خواهم کرد.   □ در سال جدید تخصصی و مسئله‌محور می‌نویسم.   □

ادامه مطلب »