پریشان‌نامه

خوشبختی چیست؟

اگر من یک کتاب بودم، به تو نزدیک‌تر بودم.
اگر واژه‌ای بودم سراسیمه بر لبانت فرود می‌آمدم
و بر آن بوسه‌ای می‌نشاندم

ادامه مطلب »

آنِ من بمان

چشمک ستاره‌ها را بگو
روشن‌تر شده؟
نشانه‌ای می‌بینی؟
من هر شب تو را به ستارگان می‌سپارم.
تا با هر درخشش تو را به یادم بیاورند.
یک من هستم و هزاران حسرت…

ادامه مطلب »

جفنگیات

گشتن اصلی‌ترین هدف زندگی‌ست. چه به دنبال تو در کوچه‌های شهر باشد، چه بین سبزه‌زار.

ادامه مطلب »

فاصله

فکر می‌کنی من توی چی خیلی خوبم؟

+ توی همه چیز.

مثلا؟

+ نگاه کردن به من.

ادامه مطلب »

عشق، تنهایی، موهبت

تنهایی همان حفره ایست که متعلق به توست. تو ناگهان میان کلاس درس، سر کار، جلسه امتحان، مهمانی خانوادگی یا دوستانه، ملاقات با کسی که دوستش داری در یک کافه یا روی نیمکت حیاط دانشکده، در آن فرو می‌روی. ساکت و سریع.

ادامه مطلب »

رز سفید

از خدا خواستم هیچ وقت دنیام بزرگ نشه. یا اگر بزرگ شد دنیای تو هم قد بکشه. تا دنیاهامون چفت هم باشه.

ادامه مطلب »

دِرهَمِ تو

خواستم بنویسم دوستت دارم. 
اگر می‌نوشتم باید هزارمین بار می‌شد در کنار بقیه دوستت دارم‌ها؛ چه بسا هم بیشتر. 

ادامه مطلب »