مسئله فرهاد

فرهاد فرهود باز هم مسیر مدرسه تا خانه را قدم می‌زد و به روز سپری شده می‌اندیشید:«چطور بحث از واجبات دین به حقانیت و الهی بودن قرآن رسید؟» یکی از دانش‌آموزان پرسیده بود:« از کجا باید بدانیم نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است؟ چرا باید پولمان را بدهیم به آخوندها؟» به دنبال او یک‌سری‌ها نسبت به سخن فرهاد جبهه گرفته بودند. بعضی‌ها هم مدافع معلم درآمده بودند که درنتیجه آن در یک آن آشوبی برپا شده بود و کلاس سی و یک نفره ظهر یکشنبه آقای فرهود برآشفت. با ضربه‌ای بر تخته و دیگری که بر روی میزکوبیده شد، سکوت حکم‌فرما گردید. «این چه طرز بیان اعتقاداته؟ فکر می‌کنین اینجوری میتونین نظرتونو درست بیان کنید؟» این پرسش فرهودی سکوت را شکست و به تفکر دعوت کرد. ماژیک دستش را که بر روی میز نهاد و سرش را به سمت کلاس می‌چرخاند، دستی در هوا بلند شده بود. فرهاد گفت: بفرمایید.

آقا! ما می‌گیم این احکام از کجا اومدن؟ همین!

قرآن. از قرآن اومدن. قرآن گفته نماز بخونین. روزه بگیرین. انفاقم بکنین. زکات و خمسم یادتون نره. اگه مردین امر به معروف و نهی از منکرم کنین. حالا یه حج خونه خدا هم برای شما که عاشق خدایی حتما خوش میگذره. جهادم که وظیفه هر مسلمونیه. بدون جهاد جامعه اسلامی دچار رکود میشه. جهاد خیلی متنوعه .. فقط جنگ نظامی نیست که.

آقا اجازه؟ خب قران از کجا اومده؟

قرآن در شب قدر از آسمون به حضرت محمد نازل شده.

خب ما که اون شب پیش حضرت محمد نبودیم که بدونیم واقعا نازل شده.

سوره قدر رو نگاه بندازین.

خب اقا سوره قدرم جزئی از قرآنه. وقتی قرآنو نمیدونیم از کجا وامده، چطور سوره قدرشو قبول کنیم؟

زنگ خورده بود. هنوز از شنیدن سوال سرش سوت میکشید. نمی‌دانست این صدای زنگ مدرسه است یا سوتی که سرش از سوال می‌کشید. از طرفی خودش را سرزنش می‌کرد که چرا تا به الان به آن نیندیشیده و از طرفی به این می‌اندیشید که چطور بدون آگاهی کامل وسط زنگ فیزیک مبحث اعتقادی راه انداخته. با دیدن جم خوردن چندتا از ذانش‌آموزان فال را نیک گرفت و تصمیم گرفت گرفتاری‌اش را به خانه ببرد تا دلیل آن را بیابد.« خب پس مسئله ما می‌شه: اثبات وحیانی بودن قرآن. جلسه آینده در موردش صحبت می‌کنیم. دست پر بیاین چون قراره یه بحث داغ داشته باشیم.»

از امتداد پیاده‌رو می‌گذشت. مسائلی که از نظر او حل شده بودند، امروز به روشنی تکذیب شدند. شهرام را به یاد آورد که مدام می‌پرسید: چرا خدا ما رو عذاب می‌کنه؟ اصلا از کجا بفهمم واقعا جهنی هست؟ در جوابش مدام به عادل بودن خدا و اشاره به آن در قرآن نام می‌برد اما او قانع نمی‌شد. در واقع به سندی ارجاع می‌داد که شهرام اصلا به آن معتقد نبود!

به در خانه رسید. کلید انداخت و وارد شد. «گلی خانم؟ هستی ؟»

– سلام فرهاد. چه خبرا؟

سلام. سلامتی. مامانت خوب بود؟

نه تا دامادشو نبینه خب نمی‌شه.

آخ بگو دامادش چه دست گلی امروز تو مدرسه کاشت!

چی شده باز؟ باباهاشون اومدن خرسای گنده رو سفارش کردن؟

نه بابا. وسط بحث اعتقادی. من ارجاع دادم به قرآن. اونا گفتن اعتقادی به اونم ندارن. اصلا از کجا معلوم قرآن رو کسی ننوشته و الهیه؟

– یعنی پیامبرم قبول ندارن؟

خب توی قران از پیامبر گفته شده. کسی که قرآنو قبول نداره چطوری پیامبرو قبول داشته باشه؟

– آره راست میگیا.

ناهار چی داریم ؟

– الان بحثت الهی بودن قرآنه یا ناهار؟

هیچ کدوم. فقط شما.

– چقدر لوسی آقای معلم.

ولی جدی. از دوستت میپرسی؟ تحقیق می‌کنما اما از دوستتم بپرس.

– آره عصر زنگ می‌زنم. چقدر این بچه‌ها سوالات خوبی می‌پرسنا.

– کاش ما هم می‌پرسیدیم. اینجوری خیلی از مشکلاتمون رفع می‌شد.

عصر که شد گلی تلفن را برداشت. شماره‌ای گرفت.

الو سلام آلا. حالت چطوره؟

_سلام خانوم. چه عجب یادت اومد آلایی هم وجود داره! می‌ذاشتی سال بعد عیدو تبریک می‌گفتی.

عجب پررویی هستیا. خوبه من دو ماه بزرگ‌ترم. تو باید زنگ می‌زدی.

_حالام که زنگ زدی ببین چطوری حرف می‌زنی باهام.

خیلی خوب حالا. سوال داشتم وگرنه زنگ نمی‌زدم اصلا.

_سوالم که داری. باز چتونه شما زن و شوهر؟

خیلی خوب شلوغش نکن. فرهاد به چندتا سوال سخت برخوده. یعنی یه سوالی که هزارتا شبهه ایجاد می‌کنه.

_خب؟

چطوری می‌شه وحیانی بودن قرآنو ثابت کرد؟

_به‌نظرم یه سر به گوگل بزن.

آره اون از توخیلی بهتره.

_شصت درصد.

حالا می‌گی یا برم؟

_تا سه بشمار تا برات ثابت کنم. به‌نظرت اگه قرآنو خدا نفرستاده کی فرستاده؟

به راحتی می‌گن پیامبر نوشته.

_ پیامبر که بی‌سواد بودن. چطور بنویسن؟

خب از کجا معلوم؟ کی می‌گه بی‌سواد بودن!؟ دارم می‌گم بحث قرآنه. طرف قرآن رو برده زیر سوال.

_خب باشه. اصلا به قرآن استناد نکنیم. یعنی پیامبر دروغ گفته دیگه. توی منابع مختلفی اومده که پیامبر قبل از پیامبر شدن و برعهده گرفتن رسالت، فرد درستکار و صادقی بودن جوری که به محمد امین معروف بودن. اینو چی میگی گلی خانوم؟

آهان. یعنی منابع غیر قرآنی؟ و یا حتی از زبون دشمناشون!

_بالاخره گرفتی.

ولی خب ما خودمون می‌گیم هر منبعی غیر از قرآن تحریف شده. اگه اونام تحریف شده با‌شن. چی؟

_توی بحث تحدی می‌گیم هیچ احدی نمی‌تونه مثل قرآن بنویسه. چه با سواد که بی‌سواد. حالا پیامیر بی‌سواد بودن. باسوادا‌ش که این همه فسفر سوزوندن چی؟

خداییش راست می‌گی. دیدی چه قدر موزون و قشنگه!

_دست به قلماش می‌دونن که چقدر سخته نگارش هم‌چنین چیزی. از فهم بشر عاجزه. حالا تو فکرکن پیامبر رو این همه آزار می‌دادن، ولی کوتاه‌بیا نبود. همه داروندار حضرت خدیجه صرف اسلام شد. جوری که از اون همه ثروت حتی یه کفنم واسه‌شون نمونده بود. چرا یه پیامبری که داره دروغ می‌گه و بر اساس منبعی که خودش نوشته باید این‌قد انگیزه جهاد و صبوری داشته باشه و خودشو توی دردسر بندازه؟

آره جدی. اگه نویسنده قرآنه چرا ویرایش نمی‌کنه محتوا رو تا مجبور نباشه فقر و سختی رو تحمل کنه؟

_ولی نه تنها این کارو نمی‌کنن بلکه میگن من هیچ مزدی واسه این همه تلاش نمی‌خوام.

آلا عالی گفتی! خداروشکر که تو رو دارم. یه سری شبهات آدمو مردد می‌کنه.

_آره قبول دارم. باید مدام تحقیق کنیم. باید به سوالای ذهنمون پاسخ بدیم و گرنه همین سوالای ریز و درشت تردیدو به جونمون می‌ندازه و هیچ چیزی اندازه تردید آدمو بی انگیزه و کند نمی‌کنه.

آره دمت گرم. عیدتم مبارک.

_ اینجوری که فایده نداره باید بهم شیرینی بدی.

بیا اینجا تا بهت شیرینی بدم بچه زرنگ. فعلا برم این چندتا چیزی که گفتیو به فرهادم بگم.

باشه پس ناپلئونی یادت نره.

باشه بابا باشه.

 

منابع
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ [اعراف /157] همانان كه از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده- كه [نام‏] او را نزد خود، پیروى مى‏كنند»

وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ ؛ [سوره لقمان/17] و بر آسیبى كه بر تو وارد آمده است شكیبا باش ».
«خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ ؛ [سوره اعراف/199] گذشت پیشه كن، و به [كار] پسندیده فرمان ده، و از نادانان رُخ برتاب. »

«قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى [شوری /23] بگو: «به ازاى آن [رسالت‏] پاداشى از شما خواستار نیستم، مگر دوستى درباره خویشاوندان.»

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط