من آموخته‌ام که….

یک: من آموخته‌ام که مسکن‌ترین رفیق‌ها گاهی پنی‌سیلین می‌شوند.

 

دو: من آموخته‌ام که از نوجوان‌ها بسیار می‌توان آموخت.

 

سه: من آموخته‌ام که میزان خوشمزگی غذا به عشقِ آشپز بستگی دارد.

 

چهار: من آموخته‌ام که هیچ داستانی بی‌غرض نیست.

 

پنج: من آموخته‌ام که همیشه حرف‌های مردم زِر مفت نیست.

 

شش: من آموخته‌ام که فقیرها نمای بهتری دارند.

 

هفت: من آموخته‌ام که بی‌ریشه‌ها را باد می‌برد.

 

هشت: من آموخته‌ام که مدرسه محل یادگیری چیزهای خوب و تجربه چیزهای بد است.

 

نه: من آموخته‌ام که عبرت‌های بشر آموختنی‌اند نه آزمودنی.

 

ده: من آموخته‌ام که انسانی فرابشر نیست مگر با زیست متفاوتی که به کمال می‌رساندش.

 

یازده: من آموخته‌ام که راهکار زدودن افسردگی، اضطراب، موفقیت و رسیدن به آرامش، ترک گناه است.

 

دوازده: من آموخته‌ام که برای دستیابی به امضای شخصی، باید موهای سرت کنده شود.

 

سیزده: من آموخته‌ام که موفق‌ها دلشکسته‌ترند.

 

چهارده: من آموخته‌ام که خدا بی‌نهایت است و در دل هر کس جای گرفت، تا بی‌نهایت می‌بیند.

 

پونزده: من آموخته‌ام که داستان‌سرایی بهترین راه اغواگری‌ست.

 

شونزده: من آموخته‌ام که بهترین دستاورد بشر همیشه مفید نیست.

 

هیفده: من آموخته‌ام که چینی‌‌ زود می‌شکند، آهنی‌‌ هیچ‌گاه.

 

هیژده: من آموخته‌ام که انتخاب پاسماوری دشوار است.

 

نوزده: من آموخته‌ام که آرامش حاصل ساعت‌ها گریستن است.

 

بیست: من آموخته‌ام که پرتقالِ صبحگاهی شکم را روان می‌کند.

 

بیست‌ویک: من آموخته‌ام که هیچ اسکراب، ژل و ماسکی به اندازه حس خوب نسبت به خود و زندگی، پوست صورت را شفاف نمی‌کند.

 

بیست‌‌ودو: من آموخته‌ام که هیچ شکستی ساده نیست، هیچ پیروزی‌ای دشوار.

بیست‌‌و‌سه: من آموخته‌ام که زیباترین منظره هستی خنده کودکان است.

 

بیست‌‌ ‌چهار: من آموخته‌ام که دوام رابطه بلدی می‌خواهد.

 

بیست‌وپنج: من آموخته‌ام که با راهکارهای موثر چطور به روابط دوستانه گند بزنم.

 

بیست‌وشش: من آموخته‌ام که زندگی بر وقفِ مراد هم نیست چه برسد به من.

بیست‌وهفت: من آموخته‌ام که هیچ هیچی آنقدر هم هیچ نیست.

 

بیست‌وهشت: من آموخته‌ام که میم زیباست، مثل مادر، مرثیه، مرگ..

 

بیست‌ونه: من آموخته‌ام که قاشق‌های بزرگ زیباترند.

 

سی: من آموخته‌ام که آدم‌های خندان دلتنگ‌ترند.

 

سی‌ویک: من آموخته‌ام که برخی برهنگان پوششی از کمبود دارند.

 

سی‌ودو: من آموخته‌ام که جاده زندگی بشر خم‌‌ است و به سختی کمر راست می‌کند.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط