مصاحبه رادیویی

دیروز که طبق عادت به پیاده روی رفتم، متوجه پیرمردی رنجور با لباس های مندرس و ظاهری نه چندان آراسته در آن طرف خیابان شدم. او به مغازه ها سرک می‌کشید و با سرعتی شبیهِ من پیاده رو را طی می‌کرد. با دیدن او که غالبا ناراحت و آشفته از مغازه خارج میشد با خودم گفتم: یپرمردِ بیچاره!  کاش می آمد این طرف خیابان تا به او کمک کنم. اما اگر واقعا نیازمند نباشد. چه؟!
در همین لحظه بود که زنی هیجان زده جلویم ظاهر شد. درحالیکه جسم سیاه رنگ مستطیل شکلی را که در دست داشت تکان میداد، لب گشود که آیا مایلید با من مصاحبه کنید؟ صدایم را صاف کردم و با آرامش خاطر پرسیدم: مصاحبه در چه مورد؟
_ عزیزم! به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی ،کریم اهل بیت، در مورد بخشش بی منت صحبت میکنیم. سپس آن شی را جلوی دهانش گرفت و سوالات را یکی یکی پرسید. به آن ها پاسخ دادم و صراحتا گفتم که ارزش هر عملی به نیت است و دلیل کرامت امام حسن علیه السلام این است که علاوه بر بخشش بی منت، بدون هیچ اندیشه‌ایی در خصوص فرد سائل که آیا نیازمند حقيقی است یا نه دریادلانه می بخشیدند. خانم مصاحبه گر با تمجید گفت: چه قدر عالی! با توجه به این سطح بالای مطالعه، شخص شما در برابر افراد نیازمندِ اطرافتان چگونه رفتار می‌کنید؟
نگاهی به آن طرف خیابان کردم. پیرمرد آزرده تر از قبل لب جوی در سایه درختی بی‌حرکت نشسته بود. او یک دنیا پاسخ بود که میتوانستم به خانم مصاحبه گر بدهم. انگار مجسمه تمایز سخن و عمل بود.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط