چهقدر دلم میخواهد همینجا که افتادم، ساعتهای دیگر نیز بیفتم، بنویسم و بنویسم و بنویسم!
نوشتن سفیر “من” است با دیگران،نه زبان افکارشان. نوشتن یعنی : من متمایزم. افکارم، احساساتم منحصر به فردند.
به قدری ارزشمند که میتوانم بنویسم. به ديگران تقدیم کنم. آنها مختارند بپذیرند یا نه. خود مسئول افکارشان هستند. من اکنون انتخاب میکنم که بنویسم. وظیفه خودم را انجام میدهم و مینویسم. اول از همه برای خودم. چون “خودم” ارزشمندترین است برای من.
مینویسم تا فرصتی برای تعمق داشته باشم. وقتی در محیطی آرام مینویسم، به اکتشاف دنیای درون را میپیمایم.
در وبلاگ به اشتراک میگذارم چون این کلمات تاریخ منند! اگر ننویسم یک روز از سرگذشتم را در تاریخچهام از دست دادهام. پس بیوقفه نوشته را در رسانه شخصی هوا میکنم.
نوشتن دلچسب است؛ گاهی چیزی مینویسی که به عقل جن نیز نمیرسد. اینجاست که خودت اولین خواننده متن میشوی و کیفور!
انگشت به دهن میمانی از سحر نوشتن.
من مینویسم چون دوست دارم اثر گذار باشم. اگر بپرسید: «آیا اثری هم گذاشتهای؟»
جواب میدهم: «بله»
اگر بپرسید : «روی چه کسی؟»
میشنوید: « روی خودم! نوشتن برای من اثربخش و کارگشا بوده است.»
شما هم شروع کنید.
فرد تاثیرگذار و منحصر به فرد زندگی خود شوید!
کافیست به خود باورمند باشید، تا به چنگ بیاورید هر آنچه میخواهید.
اگر چوب مقدس در دست غرب است
قلم مقدس در دستان شماست!
آخرین نظرات: