رشد شخصی و حرفه‌ای معلمان

رشد شخصی

رشد شخصی برای هر حرفه‌ایی ضروری‌ست. مادر همه حرفه‌ایی‌ها معلم است. هر فرد با هر حرفه‌ روزی معلمانی داشته که از آن‌ها الگو گرفته. الگوی سبک زندگی. الگوی مطالعه. الگوی فرهنگی. هنری. حتی الگوی سخنوری. راه رفتن. نحوه برخورد با مشکلات و مواجه با آن‌ها. اعمالی که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در یک انسان وجود دارد. افرادی را دیده‌ام که مسیر زندگی‌شان را مدیون یک معلم می‌دانند و تمام عمر ذکر خیرشان را بر لب دارند. خواجه عبدالله انصاری دود را دلیل آتش و خام را بر اثر وزش باد می داند، شاگرد و همه کیفیات روحی و رفتاری او را اثر مستقیم شخصیت معلم می داند و می گوید «دود از آتش نشان دهد خام از باد که ظاهر از باطن شاگرد از استاد».

توجه به معنویت

معلم باید علاه بر سنجش حرفه‌ای و علمی خود به سنجش معنوی نیز بپردازد. در کتاب مهارت‌های معلمی آمده است که سنجش معنوی با ترازوی قرآن و نهج البلاغه میسر می‌شود.
یک معلم به عنوان الگو باید از نظر معنوی خود را به‌روز کند. باید با بصیرت و حکیم باشد. داشتن حکمت همان عالم بودن نیست. گاهی یک فرد مسن و بی‌سواد را با سخنان حکمت‌آمیز در وجود ما جوششی بر پا می‌کند و مثل قبله‌نما جهت مسیر درست را نشان می‌دهد. معنویت و اخلاق برای رشد یک معلم حیاتی است. نحوه ارتباط‌گیری، شیوه تنبیه و تشویق، نحوه برخورد با انتقاد، دغدغه‌مندی برای مسائل فرهنگی و عقیدتی و اجتماعی، وظیفه محوری همه مربوط به رشد شخصی فرد است که بی شک رشد حرفه‌ای را دخیل می‌کند و بر آن اثر می‌گذارد. شخصی که در هر حال خدا را تماشاگر خود می‌بیند، با خلقش به خوبی رفتار می‌کند به قول شهید آوینی هیچ کس جز آنکه دل به خدا سپرده است رسم دوست داشتن نمی داند. بهترین تصمیم را با توجه به شرایط و مخاطب انتخاب می‌نماید. رفتار و گفتار سنجیده از ویژگی‌های هر حرفه‌ای‌ست. مسئوليت‌پذيري، برتري جويي و رقابت طلبي، صادق بودن، احترام به ديگران، رعايت و احترام نسبت به ارزش‌ها و هنجارهاي اجتماعي، عدالت و انصاف، همدردي با ديگران، وفاداري و….

توجه به نظم

زمان طلاست. نباید آن را از دست داد. به شخصه از تلف کردن زمان در فروشگاه‌هایی با زنجیره‌های متعدد دوری می‌کنم. معتقدم کارها را باید در کمترین زمان لازم انجام داد. وقتی با یک تک‌پا رفتن به سوپری محله ماست و پنیر بدست می‌آید چرا ثانیه‌های طلایی عمرمان را حیف‌ومیل کنیم؟ معلمی که در زندگی شخصی به زمان‌بندی دقیق اعتقادی نداشته باشد، در کلاس درس نیز به زمان مخاطب، این امانت هنگفت، اهمیتی نمی‌دهد. در نتیجه حق متربی ضایع می‌شود. دقیقه‌های رشد را بخوانید

مسئولیت‌پذیری

همه قبل از حرفه‌ای شدن مسئولیت‌هایی داریم. فرزند یک خانواده‌ایم. همسر یا فرزندی داریم. عضو یک جامعه‌ هستیم و هویت ما با آن گره خورده. گمان می‌کنم میزان تلاش مستمر ما برای مفید بودن باید توازن داشته باشد. به عنوان افرادی که عضو چندین جامعه هستیم، مسئولیت‌های متمایزی برعهده داریم. هر چند این مسئولیت‌ها مرتبط تلقی نمی‌شوند اما در بطن ماجرا تاثیری عمیق بر دیدگاه فرد و چگونگی مقابله با هر مسئولیت نهفته است. مانند تارهای یک عنکبوت که در هم تنیده و به هم متکی‌ست.
اگر برای خانواده که عزیزترین هستند اهمیتی قائل نباشیم، در برابر افرادی که با آن‌ها نسبت خونی نداریم چگونه نقش‌آفرینی کنیم؟ تا چه میزان خود را در برابر جامعه مسئول می‌دانیم و برای رسیدن به اهداف خود را وقف می‌کنیم؟ دغدغه مطالعه و علم‌دوستی، دغدغه رشد تولید داخلی و حمایت از کالای ملی، دغدغه رشد جمعیت، دغدغه امر به معروف و نهی از منکر همه شامل دغدغه‌های یک انسان وظیفه‌شناس در برابر جامعه است.
توجه به وظیفه‌محوری رسول الله و ائمه راه‌گشاست. مهر و محبت ایشان به خانواده و همسایه و مسئولیت در برابر جامعه بسیار حیاتی است. ادای مسئولیت در هر مرتبه‌ای التزام می‌آورد. حتی برای بهترین آفریدگان!

 

کنترل خودآگاهی

چندی پیش یادداشتی در خصوص نبایدهای معلمی نوشتم. به شرح موردی رسیدم. حین نوشتن متوجه شدم آن عمل را خودم در کلاس انجام داده‌ام. کنترل خودِ آگاه آن‌چنان آسان نیست. گاهی فعلی را ناخودآگاه انجام می‌دهیم و اصلا متوجه آن نمی‌شویم. برای همین گاهی باید با آغوش باز به سمت انتقادات رفت و از آن‌ها استقبال کرد چرا که همه ما نیاز به کسی داریم که به ما ایرادات را گوشزد کند و ضعف‌ها را و کاستی‌ها را یادآوری نماید. یک معلم نباید متکبر و مغرور باشد. معلم باید از فروترین مردمانی باشد که در جامعه زندگی می‌کند. ریشه تکبرورزی حرفه‌ایی‌های جامعه غالبا حاصل غرور معلمانی بوده‌است که در دوران تحصیل داشته‌اند.
تمرکز بر روی خودآگاه بسیار مهم و حائز اهمیت است. مدتی است پیاده‌روی و نوشتن مداوم را امتحان می‌کنم. برای افزایش خودآگاهی باید فعالیتی را انجام دهیم که ما را به خود نزدیک‌تر می‌کند . این نزدیکی با خود، ما را با ضعف‌ها آشنا می‌کند. در نتیجه آشنایی با نقاط قوت و ضعف علاوه بر افزایش اعتماد به نفس، در جهت اصلاح ضعف‌ها گام بر می‌داریم.

 

نکته مهمی که در مواجه با ضعف باید رعایت کنیم پرهیز از کمال‌گرایی است. کمال‌گرایی ریشه تمام اهمال کاری‌ها و سستی‌هاست. باید بپذیریم که کامل نیستیم. در مسیر رشدیم و مسیر است که ما را می‌سازد.
با تمرین نوشتن خود را بهتر شناختم. نقاط قوت را باور کردم و به ضعف‌ها چیره شدم. این سیطره مرا قدرتمند کرد تا به مبارزه با آن بپردازم و از آن نهراسم. اکنون باور دارم که فردی با نقاط قوت و ضعف‌هایی هستم که در مسیر بارورکردن قوت‌ها و تبدیل ضعف‌ها به قوت‌ها قدم برمی‌دارد. رسیدن به این باور جذاب است. کافی است متعهدانه حداقل روزی نیم ساعت بنویسید. گوشی را روی 25 دقیقه تنظیم کنید و نوشتن را بیاغازید. بدون وقف افکار را بر روی کاغذ یا کیبورد بیاورید . از خاطرات شیرین و تلخ. از دوست داشتنی‌ها و انزجار کننده‌ها. از همه چیز بنویسد. هر چیزی که در لحظه به ذهن شما می آید، هرچند بنظر ناچیز و بی ارزش است اما بنویسید. این افکار جاری در قالب متن با هر خطی ، با هر فونت و یا اشکال نگارشی به مرور زمان می‌تواند دنیای درون شما را متحول کند. در نتیجه آن، نگاه و دیدگاه شماست که دگرگون شده و جهان بیرونتان را نیز دستخوش تغییر می‌کند. چرا که کسی می‌تواند دنیا را متحول کند که دنیای درونش متحول باشد. مسیر دوبانده تحول در درون و بیرون برقرار است. کافی است دل به جاده بزنیم و مسافر باشیم.

با نوشتن به ضعف‌ها پی می‌بریم. با پی بردن به آن ها خوب است در جهت اصلاح گام برداریم.
پیاده‌روی از مواردی است که ما را با خویشتن پیوند می‌دهد. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده که پیاده روی از عوامل ایجاد نشاط و شادی است. با هر قدم که بر روی زمین سخت می‌نهیم، افکار جاری می‌شوند. حتی ممکن است در پیاده‌روی با خودتان صحبت کنید. آن واگویه‎ها نیاز شماست. این روزها با ماسک به راحتی این کار را انجام می‌دهم و واهمی‌ای ندارم. با خودم سخن می‌گویم. قدم میزنم. افکار را جاری می‌کنم. به زاویه‌هایی از شهر و جهان می‌نگرم که هیچ گاه ندیده بودم. انگار دنیای بیرون من با هر قدم دگرگون می‌شود. هر گوشه آن خبر از نگاهی تازه را به من می‌دهد. هر لحظه بزرگ‌تر می‌شوم. این یک حقیقت است. اما گمان می‌کنم حین نوشتن، حین پیاده‌روی رشد دوبرابر افزون می‌گردد. پس قدرت انگشت‌ها و پاهای عزیزتان را بدانید.

با افزایش خودآگاهی خشم خود را بهتر کنترل می‌کنیم. اصلا یکی از مواردی که من را شیفته نوشتن می‌کند، پناه بردن به نوشتن بلافاصه بعد از خشمگین شدن است. وقتی عصبانی می‌شوم.درصدد فروکش کردن آن برمی‌آیم. همان‌طور که می‌دانید خیلی سخت است. اما من با جوهر قلم جریان خون را از خشم و نزاع به صلح و دوستی می‌کشانم. وقتی می‌نویسم از طریق ایجاد صلحی درونی، از نزاع با بیرون و برهم زدن آن طفره می‌روم. بالاخره عصبانیت فروکش می‌کند و احساس من بهبود می‌یابد. همان‌طور که روان‌شناسان می‌گویند و در احادیث زیاد آمده که حین عصبانیت طفره بروید تا خودش کوتاه بیاید. یک لیوان آب بنوشید یا قدم بزنید. مکان را عوض کنید.

مثبت‌نگری

مثبت‌نگری از مواردی است که می‌تواند عاملی برای رشد شخصی افراد به خصوص معلمان باشد. یک معلم منفی‌نگر را تصور کنید. حتما از این معلم‌ها داشته‌ایید. معلمی که به شما اجازه خروج برای آب‌خوری را نمی‌داد. یا با دیدن تکلیف انجام نداده شما ، مهلت پاسخ‌گویی به شما نمی‌داد و با رفتار نشان می‌داد شما را باور ندارد. مثبت‌نگری برای یک معلم ضروری است. ما حق نداریم ظن بد داشته باشیم. خداوند نسبت به بندگان خوش‌بین است و به مثبت‌نگری سفارش می‌نماید.

فن بیان

عمده تربیت معلم با گفتار است. معلم با کلامش شناخته می‌شود. دخترخاله‌ام همیشه می‌نالید که معلم دانش کافی دارد اما صدایش به من که ردیف دوم هستم، نمی‌رسد.معلمانی داشته‌ایم که صدایشان با ریتم یکنواختی ادامه می‌یافت و مارا به خواب صبحگاهی دعوت می‌کرد. نباید انرژی کلمات را نادیده گرفت. هر کلمه‌ مفهومی را به مخاطب القا می‌کند. با راندن کلمات بدون تفکر و سنجش، منظور خود را شلخته و مبهم به مخاطب می رسانیم؛ نه تنها به هدف خود نمی‌رسیم بلکه بذر اختلاف در ذهن مخاطب می‌کاریم.

تفکر انتقادی

در این زمینه کتاب هایی به نگارش آمده است. تفکر انتقادی دلیل بیانات فاخر و نوشته‌های‌ ارزشمند است. بدون داشتن تفکر انتقادی چگونه تفاوت خوب و بد، خوب و خوب‌تر و بد و بدتر را خواهیم فهمید؟ تفکر انتقادی برای هر شخص موثر در اجتماع ضروری است. معلمی که تفکر انتقادی نداشته باشد نمی‌تواند دانش‌آموزانی متفکر تربیت کند. در کلاس‌ها اغلب از راه درست سخن می‌گوییم. کم پیش می‌آید در مورد چگونگی انتخاب راه درست بحث شود. راه درست را باید فرد درک کند، در آن مسیر گام بردارد. راه درست در صورتی تداوم و ثمر خواه داشت که با منطق و استدلال شخص گزیده شود. بنابراین به روش‌هایی برای پرورش تفکر انتقادی می‌پردازیم:
کتاب منطق اول دبیرستان،کتاب توحید شهید مطهری
دوره های معرفتی و علمی دانشجویی مثل طرح ولایت، دوره های مرلوط به اموزش پرورش مثل نظام توجیدی، مسیر، حلقه های مطالاعاتی آموزش و پرورش

توانایی نه گفتن

به عنوان یک فرد موفق در زندگی باید نه گفتن را بیاموزیم. با نه گفتن به برنامه‌ها و اعتقادات خود احترام می‌گذاریم. یک فرد موفق که وقت را ارزشمند می‌داند، به هر برنانه تلوزیونی، هر مهمانی و جمعی و هر کتابی روی خوش نشان نمی‌دهد. همان‌طور که ذکر شد، یک معلم علاوه بر رشد حرفه‌ای باید به رشد شخصی نیز اهمیت دهد. برای به دست آوردن چیزی ارزشمند لازم است چیزهایی که قیمتی نیستند را حذف کنیم.
جان هاقس (John Hughes) در مقاله‌ای از فواید نه گفتن می‌نویسد:
1. نه گفتن به شما این قدرت را می‌دهد که حد وحدود خود را مشخص کنید:
2. می‌توانید از وقت خود بهتر استفاده کنید.
3. اعتماد‌به‌نفس شما را بالا می‌برد.

 

رشد حرفه‌ای

دانش به‌روز
در کتابی که در مورد سلسله سخنرانی‌های شهید رجایی در دانشگاه تربیت معلم است او می‌گوید معلم باید از نظر علمی به‌روزترین و عالم‌ترین در رشته خود باشد.
معلمی که به آموختن شوق نداشته باشد گفتارش در خصوص یادگیری و اهمیت آموختن در افراد تاثیر نمی‌کند. (یادداشتی در این خصوص با عهنوان یادگیری از در و دیوار نشوته ام.)

مطالعه
مطالعه علاوه بر حیطه تخصصی در حیطه‌های دیگر نیز ضروری است. اما پرسشی که مدت‌ها سوال من بود ممکن است با شما نیز دم خور شده باشد. اینکه چگونه علاوه بر مشغله کاری ممکن است هر روز مطالعه مستمر و مفید داشت؟
روش‌هایی وجود دارد که می‌توان به کار گرفت تا بیشتر و مفیدتر مطالعه کنیم. با مطالعه می‌توان به قله موفقیت نزدیک شد. بدون مطالعه و به‌روز کردن محفوضات و تجارب نمی‌توان شکافی را از جامعه پر کرد. یک معلم در حیطه‌های روش تدریس، مدیریت کلاس و … باید مطالعه داشته باشد.
مارک منسون (mark Manson) در مقاله‌ای با عنوان How to” Read Faster and Retain More” از مواردی نام برده است که به اختصار برایتان می‌نویسم:

1. مکالمات درونی را حین مطالعه تعطیل کنید.

2. کلمات کلیدی را مشخص کنید و به بقیه بی‌توجه باشید.( با دریافت 50 درصد نوشته مفهوم را درک خواهید کرد.)

3. با خواندن جمله اول و آخر بند منظور را دریافت می‌کنید. پس بقیه بند را رها کنید. (تنها در صورتی که متوجه نشدید همه بند را بخوانید)

4. از قسمت‌های تکراری و غیر ضروری به راحتی بگذرید.

5. اطلاعات مهم را به آموخته‌ها ارتباط دهید.

6. بعد از اتمام کتاب با در نظر گرفتن خط کشیده‌ها و نکات مهم، یک خلاصه بنویسید.

 

عشق به معلمی

«معلمي شغل نيست، معلمي عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش كرده‌اي، رهايش كن و اگر عشق توست مباركت باد.»
شهيد رجائي

از مهم‌ترین عوامل موفقیت عشق به حرفه است.
معلمی با رگ و خون و پوست عجین است. باید با آن بخوابیم و بیدار شویم. معلمی مثل هر شغلی نیست که بشود انجامش داد و نفس راحتی کشید. معلمی همیشه با ماست. باید تربیت شدن را بیاموزیم. خودسازی کنیم تا بتوانیم تربیت کنیم. به قول شهید رجایی: “معلم نسخه نمی‌دهد بلکه خود نسخه است.”

تاثیر معلم در اجتماع

مقام معظم رهبری می‌فرمایند:

معلم محور حرکت جامعه است. باید تاثیر خود را درجامعه جدی بگیریم. وقتی پیامبر اسلام معلمند و خود را برای تکیمل مکارم اخلاق معرفی کرده‌اند، یعنی اخلاقیات برای هر معلمی ضروری است.

امام خمینی (ره) می فرمایند:

«نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست. انبیا هم معلم بشر هستند، نقش بسیار حساس و مهمی است و مسئولیت بسیار زیادی دارد. نقش مهم، همان نقش تربیت است که اخراج من الظلمات الی النور است. . . خدای تبارک و تعالی این سمت را به خودش نسبت می دهد که خدای تبارک و تعالی، ولی مومنین است و آن ها را از ظلمات اخراج می کند به سوی نور».

در طول تاریخ معلمانی داشته‌ایم که جریان ساز بوده‌اند. مانند شهید مطهری که در مقاله‌ای تحت عنوان “معلم دیروز امروز فردا” آمده است:

« او هیچگاه بر ســبیل تفنن و ســرگرمي قلم به دست نمي‌گرفت، بلکه نیازها را مي‌سنجید.»

صمد بهرنگی در مقاله‌ای تحت عنوان “کندوکاو مسائل تربیتی ایران” از معضلاتی می‌گوید که در جامعه وجود دارد. مسائلی که در عصر زندگی‌اش به عنوان یک معلم می‌بیند و وظیفه خود می‌داند به آن بپردازد.
آیا ما تلاش می‌کنیم مسائل جامعه و تربیتی عصر خود را بشناسیم و بشناسانیم؟ آیا در پی چاره‌ای برای آن‌ها هستیم؟

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط