خواستم شعر را
چه فایده؟
گنجشکها چه در سر دارند
که هست شعر بر لبانشان؟
من نه میپرم
نه شعر میدانم
این گنجشگها
بیبال که میشوند
آواز میخوانند
شاعر میشوند
مگر آسمان سهم همه نیست؟
شعر نیز؟
این گنجشگها دلتنگ که میشوند شعر میخوانند
گنجشگم نپرید
شعر نگفت
این سهم آدمیزاد است
حافظانه:
ای همه شکل تو مطبوع و همهجای تو خوش
دلم از عشوه شیرین شکرخای تو خوش
هم گلستان خیالم زتو پر نقش و خیال
هم مشام دلم از زلف سمنسای تو خوش
در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار
کردهام خاطر خود را بتمنای تو خوش
آخرین نظرات: